نقی خو - بلوچ
سید آبادی - کاملی - نظری
نقی خو
ایرانی نژاد - عیدگاهیان
اکبر زاده و ...
از راست: نقی خو - بلوچ - عیدگاهیان - ایرانی نژاد - شریف پور
عادل - مهدوی
از راست: عیدگاهیان - نقی خو - ایرانی نژاد - فرجامی - صومعه- رسولی پور - عابدی - چناری - مرادی - نساج
از راس: یوسفی - علیزاده - حسینی - ... - ... - محمدی - مجیدی - عیدگاهیان - دلدار - ایوری - پهلوان
زیبنده - چناری
هنرجویان سال دهم
گل سرخ من
سلام
تو خودت یک بغل گل سرخ زیبا و خوش بویی
خوابیدم
در خواب های بیداریم
به تو فکر کردم
به خودم کم تر
به بودن با هم بیش تر
به رفتن زیر درخت انار
به رفتن لای شب بوها
به نوازش گیسوانت
وقتی شلال روی شانه هایت می گسترانی
و شانه های سفید و زیبایت
زیر آن سیاهی محض
نوری می شود
برای رسیدن به چشمه حیات
گل انار باغ وجودت
در کنار بغل گل سرخ
تلالویی سحر آلود دارد
تو طراوت سرخی
در سبزه زار روزگار
و من
بودنم را برای بودن با تو می خواهم،
#امیربرات_نیا
۸دی ۹۶
گاهی،
وقتی در شلوغی و ازدحام روزمرگی هایم
تنها می شوم، یک چیز آرامم می کند.
می
نشینم کنج تنهایی سکوت،
عکست را رو به دلم می گیرم.
چشمانت
مرا مجذوب می کند،
چشمانت اقیانوس بی انتهایی از بودن
و حضورت در لحظه لحظه های نبودنت است.
با
چشمان تو می روم :
به خیالات
به
سرزمین رویاهای تحقق یافته و نیافته
به
هم آغوشی باد
به
رقص علف ها
به
سمفونی گنجشک ها
به
پرواز ملودرام سارها
به
پرواز
به
مستی ابدی
به
سیر عرفانی
به
هفت شهر عشق
به
عمیق ترین حس عاشقانه
چشمانت
وقتی می خندند
گویی
جهان می خندد
چشمانت
چشمه های جوشان شراب هستی بخش نابند
#امیربرات_نیا
۷دی ۹۶
تو بارانی
وقتی می باری
دشت های خشک گلستان می شوند
و
عالم هستی شاد و سر مست
تو بارانی
وقتی می باری
عشق در دلم جوانه می زند
تو بارانی
مثل قناری آواز می خوانی
شبنم اشک چشمت
روح تازه گل هاست
تو بارانی
وقتی می باری
کویر دلم مشتاق ترین آغوش برای توست
ببار بر صحرای سکوت
بر ازدحام فریاد
بر رود خروشان عشق فرو خورده
تو بارانی
باور کن
باغچه حیاط گل یاس
با حضور تو
گل امید وا می کند
و
چلچله ها از حضورت نغمه ی عاشقی می خوانند
تو بارانی
گرمای آتش عطش
دوریت را
تو سیراب می کنی
باران من !
ببار بر دلم
تا سیلاب شوی
همه را از دلم بشویی
و پاک کنی
تو بمانی و من
تو بارانی
وقتی می باری
همه چیز پاک می شود
جز عشق و مهر حضور بی حضورت
تو بارانی
وقتی می باری
سفره خالی دلم
پر می شود از
برکت عشق
باران که می شوی
نسیم نشاط آور عشق
را
در نسیم خوش روزهای زندگی
پای سفره
باهم بودن
می نشانی
و
من در میکده عاشقی
مست باده حضورت می شوم!
#امیربرات_نیا
۶دی ۹۶
@ NasimeKhRZ
روزی دوستی وقتی داشت می رفت گفت:
«گذر زمان نشان خواهد داد که چه چیزی پایدار خواهد ماند».
زمان آرام گذشت و رفته رفته در پیچ و خم زمانه همه چیز رنگ سوکت به خود گرفت و گرد و غبار زمانه روی همه اتفاقات نشست. گویی چیزی نبوده و در عین حال شبهی در دوردست ها به چشم می خورد.
از سویی می گویند برخی از زمان ها ارزش دارند و ما آنها را جشن می گیریم، مثل همین « میلاد عیسی مسیح» پیامبر مهربانی. اولین باری که محبت و سخنان این پیامبر بر دلم نشست و هنوز که هنوز است، آنرا بیاد دارم در دوره دانشجویی بود. زمانی که فیلمی درباره مسیح می دیدیم. فیلم به زبان اصلی بود. عیسی در یک دیالوگی می گفت:
So I say to you: Keep asking, and it will be given you. Keep searching, and you will find. Keep knocking, and the door will be opened for you,.
آنقدر بر درب بکوبید تا در برویتان باز شود.
و من در شب میلاد مسیح شعری را به نشانه دعای برای خدا در دفتر خاطراتم نوشتم. آخر شب وقتی مراجعه کردم و خاطرات روزانه را مرور کردم دیدم، اتفاقات و آدم های ان روز جواب دعایم را داده اند. دعایم و خواسته ام این بود:
خدایا در پذیر این نعره مستانه ما را
مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را
خدا دیروز سه انسان را سر راهم قرار داد تا با من حرف بزند،
اولی گفت:
در هر شرایطی که قرار گرفته باشی قرار دوستی ات پابرجاست و خواهد بود
و دومی گفت:
یک ذهن پر هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند، ذهنت را خالی کن تا فضای ذهنی پاک و تمیز داشته باشی آنگاه هر چیز جدیدی را می توانی وارد ذهنت کنی و آنرا به شکلی و سبکی جدید بچینی.
و سومی گفت:
دوست من از خدا برایت در دعای نیمه شبم خواسته ام که نشاط و شادابی به تو برگردد و راهت را با شادی سپری کنی.
و من امروز برای خودم می نویسم ، شاید برای شما هم درسی باشد که یاد بگیریم:
۱_گاهی باید توقف کرد و آت و آشغال ها را از ذهن خارج کرد، و داخل زباله دان ریخت و یا برای بازیافت به دیگری داد.
۲_ در هر شرایط می توان برگشت و از نو شروع کرد، حتی اگر مدت ها هیچ کاری نکرده باشیم، امروز با ارزش ترین سرمایه ماست، از نو شروع می کنیم تا به هدف یک گام نزدیک تر شویم.
۳_ ارزش یک دوست به دادن انرژی مثبت و همدلی و همراهی اوست، قدر دوستان ناب را بدانیم و با احترام با ایشان رفتار کنیم.
۵دی ۹۶
#امیربرات_نیا
سیمای شهر آنارشیستی
پی یر کروپتکین
درس سیر اندیشههای شهرسازی
استاد: جناب آقای دکتر حبیبی
دانشجو: ملیکا امیرزاده
دانشگاه تهران ـ پردیس هنرهای زیبا ـ دانشکده شهرسازی
مقدمه:
در قرن نوزدهم ترقیگرایان و حتی فرهنگگرایان عقیده داشتند چارچوب وضع موجود جوابگو نیست. پیش شهرسازان ترقیگرا (نوگرا) متفکرانی بودند که دوران پارینه فنی را از دوران نو فنی جدا کرده و با مطرح ساختن این که انقلاب فنی و تکنولوژی صورت گرفته به آینده نگاه دیگری داشته و اعتقاد داشتند که شهر آینده منبعث از نظم دیگری است. گروه دوم یا فرهنگگرایان نیز با اعتقاد به تداوم تاریخی و هجر از گذشته (درست بر خلاف ترقیگرایان) شهر قرن نوزدهم را شایسته انسان این قرن نمیدانند. و به همین ترتیب هر گروه الگوهای خاص خود را ارائه دادند. در همین نگاه گروه دیگری هستند که شهر صنعتی را نقد کرده اما هیچ الگویی را ارائه نمیدهند.
زندگی:
یکی از این اشخاص پییر کروپتکین (۹ دسامبر ۱۸۴۲ تا ۸ فوریه ۱۹۲۱) فیلسوف آنارشیست روسی است. او به یک مدل اجتماعی مرکب از کمونیسم و سوسیالیسم و مستقل از حکومت اعتقاد داشت.
این اشراف زاده روس یک جغرافیدان برجسته، و یک انقلابی مبارز و همچنین نویسندهای بود که استعداد خویش را به عامیانه کردن عقاید علمی خود و نشر آیین آنارشیستی اختصاص داد. از همان جوانیاش، به شرایط طبقه دهقان و کشاورزی روس جلب گردید. به عنوان دبیر بخش ژئو فیزیک انجمن جغرافی روسیه، مسافرتهای متعددی به «منچوری» کرد و سرزمینهای یخ زده فنلاند و سوئد را بررسی کرد. او در ۱۸۷۳ کتاب «تصحیحاتی بر نقشه آسیا» را منتشر کرد. وی در ۱۸۷۲ آنارشیست شده و عضو فدراسیون ژورا در سوئیس میگردد.
کروپتکین نظریه خویش درباره کمک متقابل را بسط میدهد، نظریهای که یک نظام تعاونی اقتصادی را مورد ستایش قرار داده وهرگونه دولت به شدت نهادی شده را زائد میداند. او میگوید: «به جای آنکه کلید جامعه را به سیاست مدار بدهیم بهتر است قفل را عوض کنیم.»
آگاهیهای زراعی کروپتکین، که در آن زمان استثنایی بود، اطلاعات علمی و نفرتش از هرگونه اجبار، او را به نگرشی از آینده رهنمون میگردند. در این نگرش شهرهای بزرگ و تراکمهای جمعیتی سنگین به سود یک وحدت حقیقی و صنعت و کشاورزی رنگ میبازد، نگرشی که سالیان بعد «یوزونین» آرمانی فرانک لوید رایت بدان متمایل میگردد.
در ادامه برای آشنایی با تفکرات کروپتکین لازم است با لغت آنارشیسم آشنا شویم و بدانیم آنارشیست چه کسی است و چه میخواهد؟
آنارشیسم:
در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است.
آنارشی مشتق از واژه یونانی anarkos به معنای «بدون رئیس» است. رویکرد عام آنارشیستها تاکید بر این نکته است که میتوان بدون ساختارهای مقید کننده یا محدودیتزا زندگی نیکویی داشت. هر سازمان یا اخلاقیاتی که با آزادی انتخاب شیوه زندگی در تعارض باشد باید مورد حمله ، انتقاد و نفی قرار گیرد. پس مسئله مهم آنارشیستها تعریف موانع و ساختارهای تصنعی وتمایز دادن آنها از ساختارهای طبیعی یا فعالیتهای اختیاری است.
از اندیشمندان برجسته آنارشیست میتوان از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر، لئوتولستوی، پیر ژوزف پرودون، میخائیل باکوینن، پیر کروپتکین و اخیراً متفکران آزادی طلب و محافظه کاری با گرایش آنارشیستی مانند هانس هرمان هوپ و موری روتبارد نام برد.
از نظر لغوی، آنارشیسم آموزهای مبنی بر این اعتقاد است که اکثر مشکلات اجتماعی، ناشی از وجود حکومت بوده و در مقابل آن در عوض تعداد بسیاری از اشکال تشکیلات داوطلبانه اجتماعی وجود دارند.
برای نخستین بار پیر ژوزف پرودون لقب آنارشیست را رسماً بر خود اعلام نمود.
تصویری که کروپتکین راجع به آنارشیسم میدهد چیست؟
پیر کروپتکین یکی از مهمترین آنارشیستهای کمونیست است. آنارشیستهای کمونیست اعتقاد دارند جامعهای ترکیبی از کمونهای خود فرمان با استفاده جمعی از تولیدات و دموکراسی مستقیم به عنوان فرم نظام یافته سیاسی است و از طریق اتحادیه با دیگر کمونها در ارتباط است آزادترین نوع نظام اجتماعی خواهد بود.