🌺 خلوت خانه حرف های ما پر شده بود
از عکس
از حرف
از خنده
از گریه
یک روز من نبودم
شاید یک روز او نبود
دیدیم خلوت خانه شلوغ شده
نه من پیدا بودم
نه او
همه چیز ناپیدا بود
حوصله نبود
جارو را برداشتیم
هرچی بود جارو کردیم
خانه خلوت و تمیز شد
منتظر میهمان هستیم
تا بیاید
با هم چای بنوشیم
گپ بزنیم
دوباره خانه پر شود از خنده ها و شعرها
#امیربرات_نیا
۱۱ آذر ۱۳۹۸
در تنهایی
گاهی باید در تنهایی نشست و تنهایی گریست
گاهی باید در تنهایی سکوت کرد و چیزی نگفت
گاهی باید در تنهایی به خود خدا گفت: کمی فرصت، کمی حوصله،
گاهی باید در تنهایی با دلت تنهایی حرف بزنی و بهش بقبولانی که ...
گاهی باید در اوج بودن نبود ...
گاهی باید در بهار هم برگ پاییزی باشی که از شاخه با رقص بر زمین می افتد ، بیافتی و ...
#امیربرات_نیا
۱۵ آبان ۱۳۹۸
باران خیال
باز امشب در باران خیالت
در کوچه های خلوت دلم
با خاطرات تو قدم زدم
باران می شست
بدی ها را و
آبیاری می کرد گل ها را
طراوت می بخشید
به گل
به چمن
به خاک
به صورت باران خورده من
به موهای خیس تو
به لباس خیس چسبیده به تنت
که باغ انار را برجسته تر کرده بود
در پائیز زیبا
امشب باز در باران خیالت
تنهایی راه صبح را می روم
تا در طلوع فردا
شاید قطره باران نگاهت
روی گلبرگ نگاهم بنشیند
#امیربرات_نیا
۱۲ آبان۱۳۹۸
#یادداشتی_بر_کتاب
#سانتاماریا
نویسنده: #سید_مهدی_شجاعی
📚کتاب را در روز تولدم از علیرضا هدیه گرفتم. مجموعه داستان کوتاه است. ۳۸ داستان. در دوبخش. بخش اول بین سال های ۷۷_۶۷ نوشته شده و بخش دوم بین سال های ۶۷_۵۷. داستان های بخش اول به موضوعات مختلفی از جمله #عشق می پردازد. بخش دوم کتاب بیشتر جنگ تحمیلی و برخی هم ماجراهای انقلاب.
📕عشق این واژه زیبا و پر انرژی مثل خورشید در همه جا حضور دارد. دیروز داشتم مثنوی می خواندم. همه مثنوی عشق است. و آخر این عشق فنای عاشق در معشوق است.
📔سانتاماریا به معنی #مریم مقدس و مریم این زن پاک، مظهر عشق پاک و پاکی است.
برخی از داستان ها به موضوع عشق می پردازند و برخی هم به اخبار مهم جنگ و یا شهدا می پردازد. آدم های دوران جنگ اصل خبر این داستان ها را می دانند. برخی شاید زائیده ذهن خلاق نویسنده باشد.
📒بسیاری از داستان ها اول شخص نوشته شده و برخی روایت گونه است. خواندن کتاب آسان است اگرچه تکرار زیاد داستان ها با یک موضوع گاهی آدم را خسته می کند. نویسنده در کاربرد لغات و واژه ها توانمند است، توصیف هایش زیباست به دل می نشیند. در برخی سطور از خواندن متن آدم لذت می باد و سبک از حالت داستان خارج و عارفانه می شود و خواننده یادش می رود که دارد داستان می خواند.
📙برای نمونه دو پاراگراف منتخب من تقدیم چشم و دل نورانی شما عزیزان:
🍁لباس لطیف و بلند و آبی پوشیده بود که حریر پیش پایش سنگ می نمود.
پیش از این بارها او را در وادی خیال دیده بودم. اما هیچگاه تا این اندازه ملموس و به دست آمدنی نبود و هم دوست داشتنی، می آمد، سر می زد، آشوبی به پا می کرد و می رفت. یک لحظه نمی ماند تا به او بگویم چقدر در جستجوی بوده ام ...
🍁عجیب رسوا کننده است این #چشم، نه اینجا و الان فقط، که همیشه.
چشم به تابلوی دل می ماند، نه، ... تابلو نه...
چشم انگار جدار شفافی است که به خیال خود دل را می پوشاند. غافل از اینکه مثل ویترین موجودی دل را بهتر به نمایش می گذارد.
❤️دلتون پر از عشق دوستان گلم.
#امیربرات_نیا
وقتی نگاهم می کنی
چشم هایت با من حرف می زنند
برای حرف زدن هیچ تقلایی نکن
همین نگاه تو
شیرین ترین شعر ناب عاشقانه است
شیواترین واژه های عاشق
در پس نگاه تو هویداست
وقتی نگاهم می کنی
گم می شوم در حضورت
در تمنای بدون تمنایت
در سکوت چشمان عاشقت
محو می شوم .
#امیربرات_نیا
۱۰ آبان ۹۸
تو زن عاشق ندیده ای
تا بفهمی چه می کند با دلت!
زن عاشق
با صدایش ایمانت را می برد پیش خدا
با دستانش در کویر دلت گل امید می کارد
با نگاهش به تو زندگی می بخشد
زن عاشق معجزه زندگی در دامن دارد
گل عشق در باغچه دلت می کارد.
زن عاشق عشق می دهد
بی تمنا بی بهانه
زن عاشق عاشق است.
"تقدیم به زنان عاشق سرزمینم که بی تمنا شوق بودن را در وجود مردان هر روز برای ابد می کارند".
#امیربرات_نیا
۱۰ آبان۱۳۹۸