امیر برات نیا

سایت شخصی

امیر برات نیا

سایت شخصی

۲۴ مطلب با موضوع «عرفان :: خودشناسی» ثبت شده است

ناز بانوی من

دکان عاشقی دارد.

من مشتری چندین ساله او هستم.

دکانش همیشه پر است از

سلام

سلام های گرم

سلام های بیاد ماندنی

سلام هایی که هر دانه سینش

پر است از سکه وجود عشق

و لام هایش پر است از لاله و سنبل

دکان عاشقی ناز بانو

صبح ها دعایش روز خوش است

و شب هایش آرامش و عشق

ناز بانو ورد کلامش

عشق و برکت است

روزها مرا را با شربت محبت پذیرایی می کند

میان وعده هایش پر است از غزل ناب عاشقی

با او که هم نشین باشی

آرامش را با جان و دل حس می کنی

ناز بانو جان

داریم کم کمک به روز ی می رسیم که

به نام تو نام گذاری کرده اند

اما من می گویم یک روز برای تو کم است

چون همه لحظه های بودنم با نام تو بوده است

که بی تو و بی نام تو جهان سرد و خاموش است

لحظه های بودنم را تقدیم تو می کنم

اگر همه عالم را به تو هدیه کنم کم است

چرا که مادری

و زایشگری

و با حضور تو و واسطه وجودی توست که

خدا عشق را خلق و در جهان تکثیر می کند

همیشه افسوس لحظه های را باید خورد که

بی تو گذشت

و گاهی می گذرد

سفره زندگی با دست توانای تو آراسته می گردد

جام شراب زندگی  با طعم لب های تو مرا مست می کند

بیا در رقص گیسوان پریشان شده ات

و در جام پر از عشقت

مرا مست کن از بودن

از نبودن ها

از عشق به دل مانده

تا در تو نیست شوم

ای فرشته زیبای عشق

ای محبت متجسم

تو همیشه نازکن

که من به ناز تو محتاج

و آخرین خریدار توام

دکان عاشقیت را یک جا با جانم خریدارم

«روزت مبارک»

#امیربرات_نیا

۱۶اسفند۹۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 March 18 ، 13:34
امیر برات نیا

یه خیابون تو شهر ما هست که وقتی می ری داخلش به اینجا می رسی. بجایی که رو بروت دیواره، گردش به راست ممنوع است و گردش به چپ هم ممنوع است، در حقیقت بن بست زندگی است.


گاهی وقت ها در زندگی آدم به یک جای غریبی مثل اینجا می رسه نه می تونه به راست بره نه می تونه به چپ بره، روبرو هم دیواره، زندگی هم که متاسفانه دنده عقب نداره تنها فضای حرکتی موجود فاصله ما با دیواره.

تنها فضا و مکان و زمانی که در اختیار داریم، بهترین کار اینه که از همین فضای باقی مانده لذت ببریم و بپذیریم گاهی باید تسلیم محض خدا باشیم.

#امیربرات_نیا

۲۴بهمن۹۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 13 February 18 ، 11:32
امیر برات نیا

فیلم کوتاه با موضوع طمع

THe Black Hole





دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 22 ثانیه


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 January 18 ، 09:34
امیر برات نیا

گاهی می شود پشت این پنجره نشست.

آسمان را با وسعت بی کرانش تماشا کرد

و به تفکر پرداخت.

تا پخته شویم در خامی

تا بدانیم زندگی می گذرد

و هر لحظه اش رقص ابر است در باد

یا که عبور پرنده ای از جلوی چشمان مان.

گاهی باید دانست آدمی  در تفکرات خویش غرق می شود

اما به یک آگاهی دست می باید

که دیروز گذشته است

و فردا نیامده

تازه اگر بیاید هم باز نانوشته است و نادیده

فقط حال و این لحظه در اختیار ما ست.

لذت لحظه حال هم به این است

که یا با یار باشی

یا لحظه های خوش بودن را مرور کنی

و یا برنامه ای برای بودن با او بریزی.

پشت این پنجره در تاریک روشن هوا

می شود در عالم خیال

به هر کجا که دوست داشته باشی بروی

به در خانه دوست

یا به طواف کعبه دل

یا به مناجات درختان در سحرگاه نیاز

و با خود در این طواف

آرام و آهسته و پیوسته

زمزمه کنی

«من تو را دوست دارم »

من به تو می اندیشم

 ای همه مستی

ای همه هستی

ای همه عشق

ای همه سر مستی

#امیربرات_نیا

۲۴دی۹۶


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 15 January 18 ، 10:57
امیر برات نیا