امیر برات نیا

سایت شخصی

امیر برات نیا

سایت شخصی

۱۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیر برات نیا» ثبت شده است

لابه لای واژه ها همیشه حرف هایی پنهان می ماند. حتی در ساده ترین واژه ها و حتی در کوتاه ترین گذاره ها. مثلا حتی در خداحافظی، یا وقتی می شنویم کسی می گوید: دوستت دارم.

مثل خداحافظی دوستی که هر دو می دانیم دیگر  هیچوقت همدیگر را نمی بینیم. این ندیدن درون آن خداحافظی جا می ماند.  یا وقتی می شنویم کسی می گوید: دوستت دارم،  تا چه حدی و تا کجا و تحت چه شرایطی دوست دارد!

واژه ها، آرام و ساکتند اما دنیای ما با واژه ها ساخته میشود، درست وقتی که مادر رو به صورت فرزندش می کند و می گوید: آقوووو و کودک می خندد و درک این آقووو و آن خنده کار ساده ای است اما حرف های پنهان میان آن دو تا ابدیتی نا نوشته پنهان می ماند.

واژه ها بیان گر احساس می توانند باشند و می توانند دروغی آشکار باشند برای پنهان کردن بخشی از یک حقیقت و یا همه حقیقت. آنان که بر مسند قدرت هستند خوب می دانند که چگونه حقیقت ها را می توانند در پشت واژه ها پنهان نگه دارند و شکارچیان عشق هم خوب بلدند عشق نداشته شان را با واژه ها به دروغ، عشق نشان دهند.

آیا کسی هست که بداند و بفهمد کلام ساده و روان آدم هایی را که از واژه ها به زلالی و پاکی  دل شان استفاده می کنند. این آدم ها ممکن است بلد نباشند بگویند دوستت دارم اما یاد دارند با حضور در تنهایی شما دلتان را شاد کنند و حالتان را خوب. اینان وقتی با شما حرف می زنند احساس امنیت می کنید. نگران هیچ واژه ای نیستید. این ها دوستان جانی هستند و باید قدر دانست و به قول دوستی بالای سر نشاند.

گاهی واژه ها آدم ها را از هم دور می کند. آدم ها را دلگیر می کند. گاهی تک واژه ای امید و زندگی  را در تمام هستی آدم جاری می سازد. مثل حرفی که دکتر یزدچیان سال ۱۳۷۰ به من زد و گفت" مردنی نیستی برو زندگی کن."

و من همه لحظه هایم را زندگی کردم برای اینکه جزو مردگان نباشم و زنده باشم.

این روزها که هراس و دلهره ناخواسته در روح جامعه دارد نفوذ می کند باید اندیشمندان و فرهیختگان واژه بپاشند در ذهن آدم ها تا جان و دلشان و روح و روانشان پژمرده نشود. امید باید پاشید به سفره دل ها.

بپذیریم که واژه ها دل آدم را آرام و مطمئن می کنند چون تک تک شان دارای قدرت، انرژی و روح هستند.

بهار پشت در است خانه های دلتان را آب و جارو کنید و سفره هفت سین تان را بیارایید که مهمان زیبا و خوش رنگ و خوش بویی در راه است.

دوستی و محبت را زلال و شفاف در طبق اخلاق بگذاریم و به هم هدیه دهیم.

#امیربرات_نیا

۸ اسفند۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 01 March 20 ، 23:47
امیر برات نیا

یاداشت امروزم را از کتاب تسخیر ناپذیر انتخاب کرده ام:
... در دنیا چیزهایی هست که از آدم کشی بدتر است. چیزهایی هست که از کشته شدن هم بدتر است.
گاهی فکر می کنم قشنگ ترین چیزی که ممکن است به سر یک مرد بیاید این است که چیزی را دوست داشته باشد.
بهتر از همه هم این است که یک زن را دوست داشته باشد. خیلی دوست داشته باشد. از ته دل دوست داشته باشد، ...
آن وقت بفهمد که هرگز به او نخواهد رسید. چون به چیزی که گریزی از آن نداشته اعتقاد داشته، همان بوده که نمی نوانسته، نمی خواسته جز آن باشد.
گاهی چیزی سر آدم می آید که خودش هم باورش نمی شده، ....
مثل تعطیلات اجباری #کرونایی .... آزادی در زندانی که خودت قوانین زندان را می نویسی و باید اجرا کنی ....
گاهی چیزی سر آدم می آید تا یادش باشد که حافظ چه گفت: ... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.
اما امید به آمدن بهار و رویش دوباره زندگی این چندگام مانده به پایان را آسان تر خواهد کرد
#امیربرات_نیا
۷اسفند ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 February 20 ، 15:49
امیر برات نیا

🔹می دانی شب ها در خیالم جان می گیری
مثل گلی که در آب ریشه می دواند و جان می گیرد.
خواستنی ترین نفر می شوی در جان و دلم
مثل گل ارام می بوسمت
روی صورتم می گذارمت
نفس هایم را پر می کنم
از عطر خوش بودنت
سخت در آغوشت می گیرم
زمان را حس نمی کنم
روحم به پرواز در می اید
یک لحظه چشمانم را باز می کنم
می بینم تو کنارم نیستی
فاصله است
من هستم و خیال رویت
باز تنها می شوم.
باز در خیالم جان می گیری
باز عشق تکرار مکرر می شود
#امیربرات_نیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 February 20 ، 15:47
امیر برات نیا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 February 20 ، 15:44
امیر برات نیا

تو در جان من لانه کرده ای!

نه شاید بهتر باشد بگویم :

تو در من ریشه کرده ای

و

هر لحظه در قلبم تکثیر می شوی

گلستانی از حضورت در درونم برپا شده

ای گلستان دلم

بهاری باش و بمان

#امیربرات_نیا

۶ اسفند ۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 20 ، 09:00
امیر برات نیا

🔴می شود کوچک بود

می شود کم اهمیت بود

می شود دیده نشد

اما در همه حال می شود

هم زیبا بود

هم جهان را زیباتر کرد.

چون گل زیبا باشید

در صورت و سیرت

#امیربرات_نیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 20 ، 08:57
امیر برات نیا

علی جان

پسر عزیزم

امسال روز مهندس با سال های پیش یک تفاوت اساسی دارد  آن اینکه تو به مرحله پایانی تحصیلات دانشگاهی رسیده ای و خیلی زود فارغ التحصیل خواهی شد و مدرک مهنرسی به اعطا خواهد شد. چهار سال از بهترین سال های عنرت را صرف آموختن کردی و در سالی که گذشت به عنوان استاد به سایر دوستانت آموخته هایت را یاد دادی. هم دانشجو بودی و هم استاد. به برخی از آرزوهایت رسیدی و ما در کنار تو و همراه  لحظه های تو آمدیم تا به اینجا رسیدیم.

حرف های زیادی برای نوشتن هست اما مجال و فضای کافی به اندازه همه آنها نیست، بنابراین مجبورم خلاصه و کوتاه بنویسم.

با شروع سال جدید میلادی سال ۲۰۲۰ اتفاق جدیدی در دنیا رخ داد که قابل توجه بود  شیوع ویروس کرونا.

امروز که دارم این مطلب را می نویسم کشور ما با ۴۳ نف  مبتلا و ۸ کشته رتبه دوم دنیا را بدست آورده ایم.

در چین مهندسان برای کمک به بیماران پروژه ای را طراحی کردند تا بتوانند در نجات انسان ها سهیم باشند. بزرگ ترین پروژه مهندسی که شنیده بودم. ساخت بیمارستان ۱۰۰۰ تختخوابی در ۱۰ روز. مهندسان چینی این پروژه را به اتمام رساندند تا ارزش و منزلت مهندسان را نشان دهند.

از صمیم قلب خوشحالم که تو مهندس شدی. می اندیشم بدون حضور مهندسان باسواد و فنی نجات انسان ها در بسیاری از رخدادهای طبیعی غیر ممکن است و مهندسان حتی می توانند با طراحی و ساخت شهرهای بهداشتی و طراحی نقشه راه زیستن در سلامت؛ در کنار پزشکان به طولانی تر شدن عمر انسان ها و کیفیت بخشی به زندگی انسان ها کمک کنند.

از تو می خواهم ذهن و قلبت را خودت مهندسی کنی و با تمام توان، عشق و امید و با توکل به ذات هستی بخش راهی را که انتخاب کرده ای به حد کمال برسانی.

رسیدن به پله اول پایان کار نیست بلکه آغازی است برای بی پایانی .

گام هایت را استوار بردار و تحصیلات تکمیلی را با توان بیشتر ادامه بده و در ذهن و جانت چیزی جز خدمت به انسان ها راه نده تا برکت عشق در سفره دلت و زندگی ات جاری شود.

برای تو بن بست وجود ندارد. جایی دیدم مهندسان عمران نوشته اند:

WE BUILD THE WORLD.

مهندسان عمران در همه تنگناهای زندگی یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت. تو راهی بساز به سوی نور و امید. خانه ای بساز سایه بانش همه عشق.

روزت مبارک مهندس گلم.

#امیربرات_نیا

 5 اسفند ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 20 ، 08:42
امیر برات نیا

🔴از دیروز که خبر انتشار ویروس در کل کشور تایید شده کانال ها و گروه های مختلف را بررسی می کردم. برایم خیلی جالب بود که می دیدم در بسیاری از گروها حتی گروه هایی که اعصای ان افراد تحصیل کرده هستند راه کارهایی قرون وسطایی ارائه می دهند.
دلم می خواست برخی نمونه های این نوع اندیشه را می توانستم برایتان باز گو کنم.
اما اصل مطلب این است که در بسیاری از موارد وقتی خودمان را به نا آگاهی می زنیم می رویم سراغ کارهایی که عقلانی نیست. بدتر اینکه به دیگران هم توصیه می کنیم که حتمان این کار را انجام بدهند. در حقیقت می خواهیم معجزه کنیم یا به عبارت بهتر انتظار معجزه داریم بی آنکه شرایط آن را داشته باشیم. چون فلان عارف چنین کرده ما هم انجام بدهیم اما یادمان رفته که عطار هفت شهر عشق را گشت   ما اندر خم پس کوچه ایم.
یادمه خیلی پیش تر ها وقتی می رفتیم حرم رسانه ای در کار نبود. یک سری ادم های دلسوز بودن که دلشون به حال بقیه دائم می سوخت. این ها تشریف می آوردند حرم. لای کتاب های زیارت نامه مطلبی را می نوشتن و توصیه های عجیبی و غریبی مثل همین توصیه آخر به افراد می کردند .... ادم های نا آگاه هم که بخشی از جامعه انسانی را تشکیل می دادند و می دهند. مثلا یکی از دستورات این بود که اگر می خواهید به مرض فلان مبتلا نشوید این خواب را پشت جلد ۲۰ زیارت نامه بنویسید.
اگر کمی حوصله داشتی که ان موقع بنده داشتم سری به زیارت نامه های دیگر می زدم متوجه می شدم که تمامی کتاب های دعا و زیارت نامه ها از ان متن کذایی پر شده است.
امروز که این متن را دیدم یاد همان افراد نا آگاه افتادم. دوست عزیز بیماری مثل کرونا یک پدیده جهانی است برای کسب اطلاعات صحیح به سایت بهداشت جهانی و یا به نزدیک ترین مرکز پزشکی محله خود مراجعه کنید. یا به ادرس سایت های معتبر پزشکی ایران.
از انتشار مطالب فاقد ارزش علمی در مورد این بیماری پرهیز کنید.
به همدیگر درست کمک کنیم تا بتوانیم در این شرایط با آرامش زندگی کنیم.
#امیربرات_نیا
۵ اسفند ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 20 ، 08:40
امیر برات نیا

 

امروز فیلمی رو تماشا می کردم . در سال ۱۹۴۶ ساخته شده بود. زمانی که پلاستیک رو اختراع کرده بودند تا بچه های فقیر کفش برای پوشیدن داشته باشند.
اما غرض از نوشتن این مطلب این موضوع نبود. بلکه می خواستم در مورد عشق و خانم های عاشق حرف بزنم.
متوجه شدم خانم های عاشق را می شود به دو گروه تقسیم کرد.
۱. خانم های عاشق شاد
۲. خانم های عاشق غمگین
خانم ها هم مثل اقایون عاشق میشن اما رنگ عشق انها با آقایون تفاوت داره. اون ها کم عاشق میشن اما خیلی عمیق عاشق می شن. در عشق شان پایدار و ثابت قدم هستند.
اما مردها زیاد عاشق می شوند ولی عشق شان خیلی عمیق نیست.
 
🔺برای تشخیص تفاوت خانم های عاشق شاد و عاشق غمگین به رفتار خانم ها در آشپزخانه توجه کنید
🔺خانم های عاشق شاد غدایشان را می سوزانند.
🔺خانم های عاشق غمگین غذا را می گذارند روی اجاق اما یادشان می رود احاق گاز را روشن کنند.
#امیربرات_نیا
۱ اسفند ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 20 ، 08:19
امیر برات نیا

🔻ساعتی است نشسته ام و زل زده ام به صفحه سفید روبرویم. ذهنم خالی از هیچ است و پر از ناگفته های مخصوص خودم. ورق می زنم صفحات و واژه ها را. چقدر عاشقانه رد و بدل می شود در پشت صفحات شیشه ای اما چقدر بوی عشق کم است در نگاه و کلام و حرف.

 

به تصویر نقاشی استاد رحمانی مکاری نگاه می کنم، مردی می نگرد. به کجا نمی دانم. به عشق نیامده اش و یا به فردای ناپیدایش.... شاید آخرین باری باشد که جلوی دوربین نشسته و دارد بودن خویش را فریاد می زند.

 

🔻من هنوز منگ این صفحه سفیدم که عاشقانه مرا به خویش می خواند، به واژه ها می اندیشم به احساس واژه ها. به اینکه آیا واژه "دوستت دارم" خودش هم حس دوست داشتن را درک می کند؟ آیا واژه "عشق" خودش رنگ عشق را می داند؟

 

🔻دارم فکر می کنم اگر واژه ها احساس داشتند چگونه خودشان را به ما نشان می دادند. و اگر عشق خودش نقاش بود، خودش را چگونه می کشید و با کدام رنگ خودش را می آراست؟

 

🔻زیبایی این شهر فرا شیشه ای چیز عجیبی است. آن سوی شهر مردمانی هستند عاشق پیشه، فرهیخته و دانای کل. چقدر با احترام حرف می زنند، و این سوی عارف شهر ما دنبال آرزوی خویش می گردد. "انسانم آرزوست".

 

🔻و من گاهی پشت این ویترین شیشه ای می نشینم به تماشا. آرزو می کنم کاش دانه دل ادم ها شفاف بود!

 

🔻دارم فکر می کنم امشب به یک گذاره، "هیچ وقت نمی دانیم چقدر فرصت باقی مانده". و باز دارم فکر می کنم به حرف های دوست عزیزتر از جانی که چندی پیش همین گزاره را به زبانی دیگر معنا کرد برایم. و من باز دارم می اندیشم که حتی  اگر بدانیم چقدر فرصت باقی مانده از اضطراب دانستن باز هم هیچ کاری نخواهیم کرد.

 

🔻و باز یادم می آید وقتی در ۱۳ فروردین سال ۱۳۷۰ پدر بزرگ را تنهایی بردم بیمارستان دکتر گفت اگر جراحی کنیم یک ماه زنده خواهد بود. و من چقدر خوشحال شدم که می توانم ۲۹ روز پدر بزدگ را بیشتر داشته باشم و درست در پایان ۲۹ روز او پرواز کرد و رفت.

🔻شب است و سکوت و صدای تنهایی در دلم فریاد می زند که زندگی فردا هم هست و فرداهای دیگر! اما فرصت تو نامعلوم. ... اما من هم چنان عاشق طلوع خورشید فردایم و چشم هایم باز مشتاق دیدن همه کسانی است که می شناسمشان چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی.

#امیربرات_نیا

۲۹ بهمن ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 February 20 ، 08:17
امیر برات نیا