کتاب
همه که تنهام می زارن
من
می مونم و همین دوستان قدیمی
دوستانی
که هیچ وقت تنهام نزاشتن
با
خودم گاهی می گم
آیا
همانقدر که من اونها را دوست دارم اونا هم منو دوست دارن؟
دیروز
از صبح تا ظهر ترجمه کردم
و
از ظهر تا شب خوندم
بخشی
از ماجرای زندگی یکی از بزرگان ادبیات ایران محمد قزوینی را خواندم
گاهی
آشنایی با زندگی این نویسندگان باعث می شه بدونی که بعضی آدم ها فقط برای عشق کار
کردن و بس
و
بدونی زندگی گاهی بعضی از آدم ها را آنقدر اذیت می کند که به هیچ کس نمی تونن
شکایت کنن.
باور
اینکه نویسنده بزرگی چون او از امکانات معمولی زندگی هم محروم بوده و قدرت خرید
حتی لباس هم برای زن و بچه اش نداشته آدم را دچار شگفتی می کنه و باز فکر می کنه
چرا اهالی فرهنگ و ادب در طول تاریخ رنج نداشتن هایشان را کشیده اند.
بگذریم،،،
اهل کتاب قرار نیست به خیلی از چیزها آلوده بشن از جمله رفاه و ثروت،،،
#امیربرات_نیا
۲۱ بهمن ۹۶
@AmirBaratnia