عبدالمطلب برات نیا
ممکن است خواننده بپرسد
که زمینشناسی به عنوان یکی از علوم پایه، چه ربطی به مسائل اقتصادی، سیاسی و
اجتماعی دارد؟ اگر به کشوری که در آن زندگی کرده و میکنیم، به منابع و ارزشهای
مصرفی و مخاطراتش بیاندیشیم، خواهیم دید که زمینشناسی میتواند نقطه مشترک بخش
بزرگی از مسائل و نیازمندیهای زندگی اکثر ما باشد:
1- اگر
بر اساس وضعیت زمینساخت، خانه و شهرسازی داشته باشیم، از میزان خسارت جانی و
مالی به هنگام بروز زمینلرزهها کاسته میشود.
2- برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی در تهران باعث شده
است که میزان نشست زمین در طی چند دهه اخیر به شدت افزایش یابد و صدها فروچاله بهوجود
آید. از سوی دیگر، همین مسئله عامل مهم سستی بیشتر بسیاری از برجها و سازههای
بلندمرتبه خواهد بود و به هنگام بروز زمینلرزه، میزان خسارت به شدت افزایش خواهد
یافت.
3- اگر برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی و پهنههای
آبرفتی از حد بگذرد، دشتهای کشور، تبدیل به بیابان خواهند شد و امکان زراعت و
تولید غذا به طور کامل از میان خواهد رفت.
4- کاهش رطوبت سطح خاک و خشک شدن تالابها، باعث خواهد شد
تا میزان چسبندهگی کانیهای رسی و نمکها و دیگر رسوبهای ریزدانه به حداقل برسد
وبا اندک بادی، شاهد هجوم ریزگردها به شهرهای بزرگی چون تبریز، اهواز، قم، سمنان،
تهران خواهیم بود.
5- ساخت سدهایی روی رودخانههای کرخه و کارون و کُر باعث خشک
شدن تدریجی تالابهای وسیعی شد که امروز تبدیل به پهنههایی برای تولید ریزگرد شدهاند.
6- ساخت بیش از ۷۰
سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، ضمن خشاکاندن بخش بزرگی از این دریاچه، به خاطر
نمک موجود در رسوبات بر جای مانده و سموم دفع آفات و فاضلابهای شیمیایی و صنعتی
خشک شده، سلامت بیش از ۱۰ میلیون ایرانی را به خطر
انداخته است.
7- قطع درختان در مناطق کوهستانی زاگرس سبب میشود که
فرسایش خاک بتدریج افزایش یابد و حجم آب ذخیره شده در کوهپایهها به حداقل برسد و
نهایتاً غذای کمتری برای دام عشایر در دسترس باشد.
8- نمک موجود در سازند گچساران در نزدیکی محل جانمایی سد
گتوند باعث شد که بعد از آبگیری، کارون به شدت شور شود. در حال حاضر، میلیونها
تن آب نمک با غلظتی چند برابر آب خلیج فارس در پشت سد گتوند ذخیره شده که در صورت
رها شدن میتواند باعث خشک شدن بخش عمدهای از زمینهای زراعی خوزستان شود.
9- انتقال آب و ساخت سازههای آبی در چهار محال و بختیاری
به خشک شدن هزاران چشمه جوشان این استان انجامیده و مهاجرت کشاورزان و روستاییان
افزایش قابل توجهی یافته
آیا نسبت به نادیده گرفتن
این واقعیتها، احساس نگرانی نمیکنیم؟
آیا هیچکدام از دولتهای
سازندگی، اصلاحات، مهرورز و تدبیر و امید، با توجه به شرایط زمینساختاری تهران و
شهرهای بزرگ کشور، نسبت به جان و مال شهروندان، مسئولانه عمل کردهاند و آیا
توانستهاند از نگرانیهای مردم بکاهند؟ چرا مدیریت جامعه به چنین مواردی توجه نمینمایند؟
آیا میدانید بیش از ۸۰٪
منابع آب زیرزمینی کشور به خاطر سیاستهای بد در زمینه تولید غذا و بیتوجهی به
میزان مصرف آب از بین رفته است؟
سال گذشته تعدادی از ساکنان
استان چهار محال و بختیاری در درگیریهای مختلف، جان خود را از دست دادند. علت،
چیزی جز از بین رفتن منابع آب نبود. ساخت سد کارون ۳ چه بلایی در دهه ۸۰ بر سر کار و زندگی بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم منطقه (ایذه) آورد، و بدتر آنکه گروه قابل ملاحظهای
از مردم ایذه، بعد از احداث سد، نه آبی برای نوشیدن دارند و نه کاری برای گذران زندگی
خود و خانوادهشان.
در نظر بگیرید پیشبینی
کارشناسان مدیریت منابع آبهای زیرزمینی و آبخوانهای کشور را که از سه دهه پیش به
مقامهای ارشد ایران در مورد آینده تاریک کشور در صورت تداوم برداشت بیرویه از
آبخوانها بدون تغذیه مجدد آب در آنها، هشدار دادهاند، اما گوش کسی بدهکار نبوده
است.
اگرعلوم پایه و کاربردی
مورد توجه دقیق مدیران قرار بگیرند، شرایط بهتری برای زندگی شهروندان فراهم خواهد
شد. اما در بین حاکمان علوم پایه کاربردی ندارد!!
منبع: گروه جغرافیدانان ایران